>>محمد نصرتی ( دوشنبه 88/1/24 :: ساعت 12:53 صبح)
چرا تفریط، نه؟
گروه دوم کسانی هستند که از جنس مخالف فرار میکنند. این گروه با دیدن آثار سوء بعضی رابطههای افراطی، تصمیم میگیرند به طور کل رابطه را قطع کنند و به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک میکنند.
در حقیقت نوع برخورد آنها دانشگاه را به دو قسمت دختر و پسر تقسیم میکند؛ در حالی که دانشگاه این طور نیست.
شما خواه یا ناخواه با جنس مخالف مواجه میشوید. شما در دانشگاه هر فعالیتی بخواهید انجام دهید ناچار هستید با جنس مخالف روبرو شوید. بنابراین نباید در هنگام همکاری علمی یا غیرعلمی با جنس مخالف با او همانند یک دشمن برخورد و از صحبت عادی پرهیز کرد.
* چنین نگاهی باعث شده بعضی از دانشجویان نتوانند در فعالیتهای کلاس فعالانه عمل کرده و وارد بحثها و گروههای علمی شوند یا به کارهای تشکیلاتی دست بزنند.
* در حقیقت این نوع رفتار، این عزیزان را به انزوا کشانده است. اولین نتیجهی انزوا، ضعف اعتماد به نفس است. وقتی افراد دیگری همیشه در صحنهی دانشگاه فعال باشند و شما به دلیل ترس از روبرو شدن با جنس مخالف، وارد این عرصهها نشوید؛ کم کم خودباروی خود را از دست میدهید. این مسئله خود به خود به افت تحصیلی شما منجر میشود.
* البته از این مبحث برداشت نشود که باید به سمت افراط پیش رفت. حرف ما این است که در مواقعی که باید با جنس مخالف مواجه شد بتوانید بهترین نوع رفتار را داشته باشید. نه اینکه هول شده یا کنترل خود را از دست داده و از رفتار معقول دور شوید.